to let fly

to lɛt fla͡i


فارسی

1 عمومی:: تیرخالی‌ كردن‌، پرت‌ كردن‌، تیرا، پراندن‌، انداختن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code